سرماخورده بودم حال نداشتم اما از قبل قول داده بودم برم شرکت دوستم
یه منشی داشتن یه خانومه حدود چهل ساله،همون اومد در رو باز کرد گفت بفرمایید مهندس فلانی گفتن تشریف داشته باشین خودشون رفتن تا جایی برمیگردن
بعد یه دختره از آبدارخونه اومد بیرون با روی گشاده و لبخند سلام کرد و خیلی تحویل گرفت
من شروع کردم چک کنم ببینم شبکه کانکت هست یا نه مشکل چیه
شرکته اینجوریه که دستشویی و آبدارخونه کنارهم هستن بعد یه راهروه که چهار تا اتاق کنارهمه و ته راهرو هم یه اتاق کنفرانس بزرگه که از بقیه دورتره و کلن رک و بقیه تجهیزات شبکه شون هم توی همون اتاق کنفرانس هست و منم دائم همونجا بودم
بیست دقیقه بعد همون دختره دوباره اومد یه چایی زرد رنگ لیوانی کدر اورده بود بازم با لبخند و پرانرژی گفت آقای مهندس اینو برای شما اوردم کجا بزارم
من چایی سبز نمیخورم اگه چای معمولی باشه ممنون میشم
این چای سبز نیست اویشن و عسله برای سرماخوردگیتون خوبه تا گرمه بخورید
مرسی دستتون درد نکنه!
تو دلم گفتم این منشی جدیده چه مهربونه! شایدم دوستم بهشون سپرده هوامو داشته باشن
یه ده دقیقه بعد دوباره اومد گفت خوب شده بود؟عسلش کم نبود؟گفتم نه خیلی عالی بود دست شما درد نکنه
بعدشم واستاد یه چیزایی گفت راجع به سرماخوردگی و داروهای سنتی و اینا که یادم نیست بعد همش هم یه حالتی داشت انگار خجالت میکشید بعد ولی باز ادامه میداد به حرف زدن
خلاصه بالاخره دوستم اومد طبق معمول شروع کرد به ناله که بدبختم پول نیست هیچ کس پول نداره مردم همه گدا شدن کار همه کساده و اینجور حرفا
گفتم من نمیدونم انقدر وضع کار خرابه چرا ماشین تو هر چند ماه یه بار عوض میشه؟! الان مزدا سه رو داری یا تبدیل شده به بی ام دبلیویی چیزی؟
خلاصه یه خورده کلکل کردیم بعد گفتم حالا چرا دو تا منشی گرفتی؟
دو تا نیست خانوم فلانیه دیگه دیده بودیش که
اون دختره که چند دقیقه پیش از آبدارخونه اومد بیرون؟
اهان اونو میگی اون طراحه ولی یه کم کس خله محلش نذار!
ای بابا این بنده خدا برای من آویشن و عسل اورد هی میرفت می اومد میگفت چیزی نمیخواین کاری ندارین خیلی آدم خاکی و مهربونیه چرا میگی کسخله؟
آخه آمار میده بعد که آدم یه حرکتی میزنه یه هو رم میکنه!
یاد سریال پژمان افتادم میگفت به کجا داریم میریم ما؟!
اسم اون حالت خجالت نیست، دلبریه. یکی از معمولترین دلبریهاست 😀
من فکر میکنم آدمها رو خودمون باید بشناسیم. هر آدمیهم یک قلقی داره 😉
حرکت رو بلد نبوده درست بزنه وگرنه رم نمی کرد!
ماجرا همینه دیگه که چرا باید حرکت زد؟!
یعنی هر کی محبت میکنه داره آمار میده؟!
بعد حالا بر فرض آمار میده،خوب باید باهاش معاشرت کرد و سعی کرد شناختش یا اینکه حرکت زد؟!!
حرکت درست همونه که باهاش معاشرت بکنی دیگه ! هرکی محبت می کنه ، لابد دوست داره محبت ببینه نه سو استفاده ی جنسی. حالا شما اگه از محبتش خوشت اومد سعی کن بشناسی اش . وگرنه که هچ
nazare in balaee taeed mishe !
سلام بادو 🙂
salam boroba
بادو جان این بار که خواستی کامنت بذاری اونجایی نوشته رایانشانی ایمیل واقعیت رو وارد کن لطفا تا من چند تا سوال بپرسم
halle?
مرسی حله 🙂
این مطلب رو هم اگه خواستی بخون در همین زمینه از جادی
http://jadi.net/2014/09/mozahemat-jensi-zesht-ast